عشقم برگشته… بعد از خیانت! آیا راه درستی انتخاب کردم؟ (خلاصه تجربیات نی نی سایت)
سلام دوستای عزیزم،
داستان من یه کم پیچیده است. عشقم، همسرم، بعد از یه خیانت نسبتا طولانی، بالاخره برگشت و ابراز پشیمونی کرد. الان چند ماهی از اون ماجرا گذشته و من در دوراهی بزرگی گیر کردم. آیا بخشیدنش کار درستیه؟ آیا میشه دوباره بهش اعتماد کرد؟ برای همین، گشتم توی نی نی سایت و تجربیات بقیه خانم ها رو خوندم. این خلاصه 25 مورد از اون تجربیاتِ:
- ✳️بعضی ها می گفتن: “اصلا نباید برگرده! یه بار خیانت کرده، بازم تکرار می کنه!”
- ✳️عده ای معتقد بودن: “اگر واقعا پشیمونه و نشونه هاش مشخصه، یه فرصت دوباره بده. “
- ✳️یکی نوشته بود: “مشاوره حتما برو! به تنهایی نمی تونی از پسش بربیای. “
- ✳️خانمی گفته بود: “اگه بچه داری، بخاطر بچه ها یه فرصت بده. ولی مراقب باش. “
- ✳️دیگری نوشته بود: “به حرف بقیه گوش نده! ببین دلت چی میگه. “
- ✳️یکی گفته بود: “یه لیست از خوبی ها و بدی هاش بنویس. بهت کمک می کنه تصمیم بگیری. “
- ✳️خانمی نوشته بود: “اعتماد مثل یه لیوان شکسته است. هیچ وقت مثل اولش نمیشه. “
- ✳️عده ای می گفتن: “گذشته رو فراموش کن و به آینده فکر کن. “
- ✳️یکی نوشته بود: “خیانت رو ریشه یابی کن. ببین چرا این اتفاق افتاده. “
- ✳️خانمی گفته بود: “اگه می تونی ببخشی، ببخش. ولی اگه فقط داری تحمل می کنی، جدا شو. “
- ✳️دیگری نوشته بود: “به خودت زمان بده. عجله نکن. “
- ✳️یکی گفته بود: “حد و مرزهای جدید تعیین کن و بهش نشون بده که دیگه اجازه نداری این کارو بکنه. “
- ✳️خانمی نوشته بود: “روی خودت کار کن. خودت رو قوی کن. چه بمونی چه جدا شی، بهش نیاز داری. “
- ✳️عده ای می گفتن: “به هیچ وجه نباید بهش اعتماد کنی. همیشه یه گوشه ذهنت بهش شک داری. “
- ✳️یکی نوشته بود: “زندگیت رو با فکر کردن به خیانت تلخ نکن. “
- ✳️خانمی گفته بود: “به خودت احترام بذار. ببین چی به صلاحت هست. “
- ✳️دیگری نوشته بود: “با یه دوست صمیمی یا یه مشاور صحبت کن. سبک میشی. “
- ✳️یکی گفته بود: “دلیل خیانتش رو بدون. شاید مشکل از خودت بوده. “
- ✳️خانمی نوشته بود: “اگه می تونی، یه سفر دوتایی برو. ببینید با هم کنار میاین یا نه. “
- ✳️عده ای می گفتن: “به خودت استراحت بده. ازش دور باش تا بتونی درست فکر کنی. “
- ✳️یکی نوشته بود: “هیچ وقت فراموش نکن که چه دردی کشیدی. “
- ✳️خانمی گفته بود: “ببخش ولی فراموش نکن. “
- ✳️دیگری نوشته بود: “اگر دوباره خیانت کرد، دیگه هیچ فرصتی بهش نده. “
- ✳️یکی گفته بود: “با خانواده و دوستانت مشورت کن. “
- ✳️خانمی نوشته بود: “به ندای قلبت گوش کن. “
خوندن این تجربیات بهم کمک کرد بفهمم که هیچ جواب قطعی و درستی وجود نداره. هر کسی شرایط خودش رو داره و باید بر اساس اون تصمیم بگیره.
تصمیم گیری خیلی سخته. . .
امیدوارم بتونم بهترین تصمیم رو بگیرم.
عشقم بعد از خیانت برگشت: خلاصهای از تجربیات نی نی سایت
1. شوک و ناباوری
اولین واکنش همهمون یکسان بود: شوک. انگار دنیا زیر پامون خالی شده بود. باور اینکه کسی که ادعای عشق داشت، خیانت کرده، خیلی سخت بود.
یه حس گیجی و منگی بود که نمیذاشت درست فکر کنیم. فقط یه سوال تو سرمون میچرخید: “چرا؟”خیلیها میگفتن حس میکنن یه تیکه از وجودشون رو از دست دادن. یه جور غم عمیق و ناشناخته. بعضیها هم میگفتن فقط میخوان داد بزنن، فریاد بکشن و همهچیو خرد کنن. ناباوری باعث میشد نتونیم درست تصمیم بگیریم و مدام بین رفتن و موندن مردد باشیم. انگار یه کابوس بود که منتظر بودیم بیدار شیم، ولی متاسفانه واقعیت داشت. خیلیها میگفتن حتی نمیتونستن به چهرهاش نگاه کنن، چون دیگه اون آدم قبلی رو توش نمیدیدن.
2. عصبانیت و خشم
بعد از شوک، نوبت به عصبانیت میرسه. یه خشم سوزان که انگار میخواد همهچیو به آتیش بکشه. عصبانیت از اون شخص، از خودشون، از شرایط و حتی از دنیا!خیلیها میگفتن دلشون میخواد انتقام بگیرن، دقیقا همون کاری که باهاشون کردن رو تکرار کنن. بعضیها هم میگفتن فقط میخوان اون آدم رو از زندگیشون پاک کنن و دیگه هیچوقت نبیننش. خشم یه جور مکانیسم دفاعیه که کمک میکنه با درد کنار بیایم، ولی اگه کنترل نشه، میتونه خیلی مخرب باشه. خیلیها تو این مرحله حرفای خیلی بدی به طرفشون زدن که بعدا پشیمون شدن. بعضیها هم سعی کردن این خشم رو تو ورزش یا فعالیتهای دیگه تخلیه کنن.
3. احساس گناه و سرزنش خود
یه حس خیلی بد که انگار یه جای کار رو اشتباه رفتیم. “حتما یه چیزی کم گذاشتم که این اتفاق افتاده. “شروع میکنیم به گشتن دنبال ایرادهای خودمون، به خودمون سخت میگیریم و خودمون رو سرزنش میکنیم. خیلیها میگفتن به خودشون شک کردن و حس میکنن دیگه دوستداشتنی نیستن. بعضیها هم میگفتن تمام خاطرات خوبشون رو زیر سوال میبرن و فکر میکنن همه چی دروغ بوده. این حس گناه کاذبه و نباید اجازه بدیم زندگیمون رو تحت تاثیر قرار بده. خیلیها تو این مرحله به مشاور مراجعه کردن تا بتونن با این حس مقابله کنن. بعضیها هم میگفتن با نوشتن احساساتشون تونستن این حس رو کمی کنترل کنن.
4. التماس و خواهش
بعضیها بعد از خیانت، شروع میکنن به التماس کردن. خواهش میکنن که برگرده و بهشون فرصت بده. قول میدن که تغییر میکنن، بهتر میشن و هر کاری که اون شخص بخواد رو انجام میدن. این کار از سر استیصال و ناامیدیه و نشون میده که چقدر طرف مقابل رو دوست دارن. ولی متاسفانه التماس کردن معمولا نتیجهای نداره و حتی ممکنه باعث بشه طرف مقابل بیشتر ازشون دور بشه. خیلیها بعدا از این کارشون پشیمون شدن و حس کردن عزت نفسشون رو از دست دادن. بعضیها هم میگفتن این کار رو فقط برای اینکه یه بار دیگه فرصت داشته باشن حرف بزنن انجام دادن. بعضیها هم میگفتن این آخرین تلاششون بوده و دیگه هیچ راهی براشون نمونده بوده.
5. تلاش برای فراموش کردن
سعی میکنیم تمام خاطرات رو فراموش کنیم، عکسها رو پاک میکنیم و از هر چیزی که یادآور اون شخص باشه دوری میکنیم. مشغول یه کار جدید میشیم، با دوستامون وقت میگذرونیم و سعی میکنیم به زندگی عادیمون برگردیم. ولی فراموش کردن کسی که یه روزی خیلی دوستش داشتیم، کار آسونی نیست. خیلیها میگفتن هر چقدر هم تلاش کنن، باز هم یه گوشه از ذهنشون به اون شخص فکر میکنه. بعضیها هم میگفتن خوابش رو میبینن و صبح با یه حس غم عمیق بیدار میشن. فراموش کردن یه فرایندیه که زمان میبره و نباید از خودمون انتظار زیادی داشته باشیم. خیلیها میگفتن کمک گرفتن از یه روانشناس تو این مرحله خیلی موثره.
6. بازگشت
بعد از یه مدت، اون شخص برمیگرده و ابراز پشیمونی میکنه. میگه که اشتباه کرده و میخواد دوباره فرصت داشته باشه. اینجاست که تصمیمگیری سختتر میشه. باید ببینیم میتونیم دوباره بهش اعتماد کنیم یا نه. خیلیها میگفتن بین احساساتشون و منطقشون گیر کردن و نمیدونن کدوم رو انتخاب کنن. بعضیها هم میگفتن دلشون براش تنگ شده و میخوان بهش یه فرصت دیگه بدن، ولی از دوباره زخمی شدن میترسن. بازگشت یه فرصت دوباره است، ولی باید با چشم باز و آگاهانه تصمیم بگیریم. خیلیها میگفتن مهمترین چیز تو این مرحله اینه که با خودمون صادق باشیم. بعضیها هم میگفتن باید ببینیم آیا اون شخص واقعا تغییر کرده یا فقط داره نقش بازی میکنه.
7. بخشش یا نبخشیدن؟
تصمیمگیری درباره بخشش، یکی از سختترین تصمیمهاست. آیا میتونیم خیانت رو فراموش کنیم و دوباره اعتماد کنیم؟بخشیدن به معنی فراموش کردن نیست، بلکه به معنی رها کردن خشم و کینه است. خیلیها میگفتن بخشیدن به خودشون کمک میکنه تا از این رابطه عبور کنن، حتی اگه با هم نمونن. بعضیها هم میگفتن نمیتونن خیانت رو ببخشن و دیگه هیچوقت نمیتونن به طرف مقابل اعتماد کنن. بخشیدن یه انتخاب شخصیه و هیچ کس نمیتونه ما رو مجبور به انجامش کنه. خیلیها میگفتن قبل از تصمیمگیری درباره بخشش، باید با یه مشاور صحبت کنن. بعضیها هم میگفتن به زمان نیاز دارن تا بتونن تصمیم درستی بگیرن.
8. اعتماد دوباره
اگه تصمیم بگیریم به رابطه برگردیم، باید برای بازسازی اعتماد تلاش کنیم. اعتماد مثل یه ظرف شکسته است که اگه بچسبونیمش، باز هم ترک داره. خیلیها میگفتن برای بازسازی اعتماد، باید صداقت، شفافیت و تعهد رو در اولویت قرار بدن. بعضیها هم میگفتن باید به طرف مقابل زمان بدن تا بتونه اعتمادشون رو دوباره جلب کنه. بازسازی اعتماد یه فرایند زمانبر و طاقتفرساست و نیاز به صبر و تلاش زیادی داره. خیلیها میگفتن تو این مرحله، کمک گرفتن از یه مشاور زوجدرمانگر خیلی مفیده. بعضیها هم میگفتن باید روی بهبود ارتباطشون کار کنن تا بتونن به هم نزدیکتر بشن.
9. شک و تردید
حتی اگه تصمیم بگیریم به رابطه برگردیم و برای بازسازی اعتماد تلاش کنیم، باز هم ممکنه دچار شک و تردید بشیم. ترس از تکرار خیانت، همیشه باهامونه و باعث میشه مدام طرف مقابل رو زیر نظر داشته باشیم. خیلیها میگفتن نمیتونن به راحتی مثل قبل به طرف مقابل اعتماد کنن و همیشه یه ترسی تو دلشون دارن. بعضیها هم میگفتن این شک و تردید باعث میشه رابطهشون مسموم بشه و نتونن ازش لذت ببرن. برای غلبه بر شک و تردید، باید با طرف مقابل با صداقت صحبت کنیم و احساساتمون رو باهاش در میون بذاریم. خیلیها میگفتن باید به خودمون یادآوری کنیم که انتخاب کردیم به این رابطه فرصت بدیم و نباید مدام تو گذشته زندگی کنیم. بعضیها هم میگفتن اگه شک و تردیدهاشون خیلی زیاد باشه، بهتره از یه مشاور کمک بگیرن.
10. تغییر رفتار
بعد از خیانت، ممکنه رفتارهای طرفین تغییر کنه. ممکنه یکی از طرفین خیلی حساس و زودرنج بشه و دیگری سعی کنه با محبت بیشتر، جبران کنه. این تغییر رفتارها طبیعیه و نشون میده که هر دو طرف دارن سعی میکنن با این شرایط کنار بیان. خیلیها میگفتن بعد از خیانت، دیگه نمیتونن مثل قبل با هم صمیمی باشن و یه حسی از غریبگی بینشون به وجود اومده. بعضیها هم میگفتن طرف مقابلشون خیلی بیشتر از قبل بهشون توجه میکنه و سعی میکنه هر جوری شده رضایتشون رو جلب کنه. مهم اینه که هر دو طرف با آگاهی از این تغییر رفتارها، سعی کنن به هم کمک کنن تا رابطه به حالت تعادل برگرده. خیلیها میگفتن تو این مرحله، صبر و درک متقابل خیلی مهمه. بعضیها هم میگفتن باید به هم فرصت بدن تا دوباره همدیگه رو بشناسن.
11. ترس از قضاوت
خیلیها از اینکه دیگران بفهمن طرف مقابلشون خیانت کرده، میترسن و نمیخوان کسی از این موضوع خبردار بشه. ترس از قضاوت اطرافیان، باعث میشه نتونن با کسی درددل کنن و احساس تنهایی کنن. خیلیها میگفتن از اینکه بشنون “حقته”، “چرا بخشیدیش” یا “دیگه آدم سابق نمیشه” وحشت دارن. بعضیها هم میگفتن نمیخوان خانواده و دوستاشون از طرف مقابلشون متنفر بشن. خیلیها میگفتن فقط با کسایی که بهشون اعتماد دارن، در مورد این موضوع صحبت میکنن. بعضیها هم میگفتن ترجیح میدن این موضوع رو کاملا خصوصی نگه دارن.
12. سوء استفاده مجدد
متاسفانه بعضی از افراد، بعد از اینکه بخشیده شدن، دوباره به رفتارهای قبلی خودشون برمیگردن و از اعتماد طرف مقابل سوء استفاده میکنن. این نشون میده که اون شخص واقعا تغییر نکرده و فقط برای مدتی نقش بازی کرده. خیلیها میگفتن بعد از اینکه دوباره خیانت دیدن، دیگه هیچ امیدی به این رابطه ندارن و تصمیم میگیرن برای همیشه ترکش کنن. بعضیها هم میگفتن دیگه نمیتونن به هیچ کس اعتماد کنن و از وارد شدن به رابطه جدید میترسن. مهم اینه که یاد بگیریم به احساسات خودمون احترام بذاریم و اگه دیدیم طرف مقابل داره ازمون سوء استفاده میکنه، قاطعانه ازش جدا بشیم. خیلیها میگفتن این تجربه بهشون یاد داده که همیشه مراقب خودشون باشن. بعضیها هم میگفتن دیگه هیچ وقت به کسی فرصت دوم نمیدن.
13. نیاز به زمان
تصمیمگیری درباره این رابطه، نیاز به زمان داره. نباید عجولانه تصمیم بگیریم و باید به خودمون فرصت بدیم تا تمام جوانب رو بسنجیم. زمان بهمون کمک میکنه تا احساساتمون رو بهتر درک کنیم و تصمیم درستتری بگیریم. خیلیها میگفتن قبل از هر تصمیمی، باید یه مدت از طرف مقابل دور باشن تا بتونن با خودشون خلوت کنن. بعضیها هم میگفتن باید به خودشون فرصت بدن تا دوباره عاشق خودشون بشن. خیلیها میگفتن تو این مدت، با دوستاشون و خانوادشون وقت میگذرونن تا روحیشون بهتر بشه. بعضیها هم میگفتن به مسافرت میرن تا ذهنشون رو آروم کنن.
14. مشاوره
کمک گرفتن از یه مشاور، میتونه تو این شرایط خیلی مفید باشه. مشاور میتونه بهمون کمک کنه تا احساساتمون رو بهتر درک کنیم و تصمیم درستتری بگیریم. مشاور میتونه بهمون کمک کنه تا با خشم، غم و ترس مقابله کنیم و راهکارهای مناسبی برای بازسازی رابطه پیدا کنیم. خیلیها میگفتن بعد از مشاوره، دیدگاهشون نسبت به این رابطه کاملا تغییر کرده. بعضیها هم میگفتن مشاور بهشون کمک کرده تا خودشون رو ببخشن و از این تجربه درس بگیرن. خیلیها میگفتن از اینکه زودتر به مشاور مراجعه نکردن پشیمونن. بعضیها هم میگفتن مشاور بهشون کمک کرده تا با طرف مقابلشون بهتر ارتباط برقرار کنن.
15. بخشش خود
در کنار بخشیدن طرف مقابل، باید خودمون رو هم ببخشیم. باید بپذیریم که هیچ کس کامل نیست و همه اشتباه میکنن. بخشیدن خود، بهمون کمک میکنه تا از این تجربه عبور کنیم و به زندگی عادیمون برگردیم. خیلیها میگفتن بعد از بخشیدن خودشون، احساس آرامش و رهایی میکنن. بعضیها هم میگفتن دیگه خودشون رو به خاطر اشتباهاتشون سرزنش نمیکنن. خیلیها میگفتن نوشتن یه نامه برای خودشون بهشون کمک کرده تا خودشون رو ببخشن. بعضیها هم میگفتن انجام کارهایی که ازشون لذت میبرن، بهشون کمک کرده تا روحیشون بهتر بشه.
16. نگاه به آینده
بعد از خیانت، باید به آینده نگاه کنیم. باید تصمیم بگیریم که چه چیزی برامون مهمتره و چه چیزی میخوایم. باید به خودمون فرصت بدیم تا دوباره بسازیم و به سمت اهدافمون حرکت کنیم. خیلیها میگفتن بعد از این تجربه، قویتر و پختهتر شدن. بعضیها هم میگفتن دیگه میدونن از زندگی چی میخوان. خیلیها میگفتن بعد از این تجربه، به ارزش خودشون بیشتر پی بردن. بعضیها هم میگفتن دیگه اجازه نمیدن کسی بهشون بیاحترامی کنه.
17. یادگیری از تجربه
هر تجربهای، چه خوب و چه بد، یه درس برای ما داره. باید از این تجربه درس بگیریم و سعی کنیم در آینده از تکرار اشتباهات جلوگیری کنیم. باید به این فکر کنیم که چرا این اتفاق افتاد و چه کاری میتونستیم انجام بدیم تا ازش جلوگیری کنیم. خیلیها میگفتن بعد از این تجربه، یاد گرفتن که چطور بهتر ارتباط برقرار کنن. بعضیها هم میگفتن یاد گرفتن که چطور به احساسات خودشون بیشتر توجه کنن. خیلیها میگفتن بعد از این تجربه، کتابهای روانشناسی بیشتری خوندن. بعضیها هم میگفتن تو کارگاههای آموزشی شرکت کردن.
18. تغییر انتظارات
بعد از خیانت، ممکنه انتظاراتمون از رابطه و از طرف مقابل تغییر کنه. ممکنه دیگه نتونیم مثل قبل بهش اعتماد کنیم و بخوایم که رفتارش رو بیشتر کنترل کنیم. این تغییر انتظارات طبیعیه، ولی باید مراقب باشیم که انتظاراتمون غیرمنطقی نباشه و باعث ایجاد تنش در رابطه نشه. خیلیها میگفتن دیگه انتظار ندارن که طرف مقابلشون همیشه کامل و بینقص باشه. بعضیها هم میگفتن دیگه انتظار ندارن که طرف مقابلشون تمام نیازهاشون رو برآورده کنه. خیلیها میگفتن با طرف مقابلشون درباره انتظاراتشون صحبت میکنن. بعضیها هم میگفتن سعی میکنن انتظاراتشون رو با واقعیت هماهنگ کنن.
19. حمایت اجتماعی
داشتن حمایت اجتماعی، تو این شرایط خیلی مهمه. باید با دوستامون، خانوادمون و یا یه مشاور صحبت کنیم و ازشون کمک بخوایم. حمایت اجتماعی بهمون کمک میکنه تا احساس تنهایی نکنیم و بدونیم که کسانی هستن که بهمون اهمیت میدن. خیلیها میگفتن دوستاشون و خانوادشون خیلی بهشون کمک کردن تا از این شرایط عبور کنن. بعضیها هم میگفتن تو گروههای حمایتی عضو شدن و با کسانی که تجربه مشابهی داشتن، صحبت کردن. خیلیها میگفتن از اینکه با بقیه درددل کردن، احساس سبکی میکنن. بعضیها هم میگفتن شنیدن تجربیات دیگران بهشون انگیزه داده.
20. تعریف مجدد رابطه
اگه تصمیم بگیریم به رابطه برگردیم، باید رابطهمون رو دوباره تعریف کنیم. باید با هم صحبت کنیم و مشخص کنیم که چه چیزی برامون مهمه و چه چیزی رو میخوایم از این رابطه. باید با هم توافق کنیم که چطور با مشکلات روبرو بشیم و چطور به هم اعتماد کنیم. خیلیها میگفتن بعد از این تجربه، رابطه جدیدی رو با هم شروع کردن. بعضیها هم میگفتن رابطهشون قویتر و عمیقتر از قبل شده. خیلیها میگفتن با هم قرار گذاشتن که هر هفته یه شب رو به هم اختصاص بدن. بعضیها هم میگفتن با هم به مسافرت میرن تا از هم فاصله بگیرن.
21. پذیرش مسئولیت
هر دو طرف باید مسئولیت کارهای خودشون رو بپذیرن. طرفی که خیانت کرده، باید مسئولیت کارش رو بپذیره و طرف مقابل باید مسئولیت واکنشهاش رو بپذیره. پذیرش مسئولیت، بهمون کمک میکنه تا از سرزنش همدیگه دست برداریم و به دنبال راه حل باشیم. خیلیها میگفتن بعد از اینکه هر دو طرف مسئولیت کارهای خودشون رو پذیرفتن، تونستن بهتر با هم صحبت کنن. بعضیها هم میگفتن تونستن همدیگه رو بیشتر درک کنن. خیلیها میگفتن با هم یه لیست از کارهایی که باید انجام بدن تهیه کردن. بعضیها هم میگفتن با هم قرار گذاشتن که دیگه اشتباهات گذشته رو تکرار نکنن.
22. رها کردن گذشته
برای اینکه بتونیم به جلو حرکت کنیم، باید گذشته رو رها کنیم. نباید مدام به اشتباهات گذشته فکر کنیم و نباید اجازه بدیم که گذشته، آیندهمون رو تحت تاثیر قرار بده. رها کردن گذشته، بهمون کمک میکنه تا تمرکزمون رو روی حال و آینده بذاریم. خیلیها میگفتن بعد از رها کردن گذشته، احساس سبکی و آرامش میکنن. بعضیها هم میگفتن دیگه خودشون رو به خاطر اشتباهات گذشته سرزنش نمیکنن. خیلیها میگفتن یه مراسم خداحافظی با گذشته برگزار کردن. بعضیها هم میگفتن تمام عکسها و یادگاریهای مربوط به گذشته رو دور انداختن.
23. یافتن شادی
بعد از خیانت، مهمه که به دنبال شادی باشیم. باید کارهایی رو انجام بدیم که ازشون لذت میبریم و بهمون انرژی میدن. باید به خودمون یادآوری کنیم که لایق شادی هستیم و نباید اجازه بدیم که یه اتفاق بد، تمام زندگیمون رو تحت تاثیر قرار بده. خیلیها میگفتن بعد از این تجربه، ارزش شادی رو بیشتر فهمیدن. بعضیها هم میگفتن یاد گرفتن که چطور از لحظه لحظه زندگیشون لذت ببرن. خیلیها میگفتن وقت بیشتری رو با دوستاشون و خانوادشون میگذرونن. بعضیها هم میگفتن به مسافرت میرن و کارهای جدیدی رو امتحان میکنن.
24. تمرکز بر نقاط قوت
بعد از خیانت، ممکنه احساس ضعف و ناتوانی کنیم. باید به خودمون یادآوری کنیم که نقاط قوت زیادی داریم و میتونیم از این شرایط عبور کنیم. باید به خودمون ایمان داشته باشیم و بدونیم که میتونیم قویتر و پختهتر از قبل بشیم. خیلیها میگفتن بعد از این تجربه، به نقاط قوتشون بیشتر پی بردن. بعضیها هم میگفتن یاد گرفتن که چطور از نقاط قوتشون برای رسیدن به اهدافشون استفاده کنن. خیلیها میگفتن یه لیست از نقاط قوتشون تهیه کردن. بعضیها هم میگفتن به خودشون یادآوری میکنن که چه کارهای بزرگی رو تو زندگیشون انجام دادن.
25. تصمیم نهایی
باید تمام جوانب رو بسنجیم، به احساساتمون گوش بدیم و تصمیمی بگیریم که برامون بهترینه. خیلیها میگفتن بعد از این تجربه، یاد گرفتن که چطور برای خودشون تصمیم بگیرن. بعضیها هم میگفتن دیگه اجازه نمیدن کسی براشون تصمیم بگیره. خیلیها میگفتن به این نتیجه رسیدن که آرامش خودشون از هر چیزی مهمتره. بعضیها هم میگفتن به این نتیجه رسیدن که ارزش یه فرصت دیگه رو داره.







خیلی از این مراحلی که گفتی رو تجربه کردم. اون حس شوک اولیه واقعا فلج کننده بود. انگار همه چیز یه لحظه از حرکت ایستاد. بعد یه مدت حس میکردم انگار تو یه تونل تاریک راه میرم و انتهایش رو نمیبینم. فکر میکردم هیچوقت نمیتونم دوباره بهش اعتماد کنم. حالا بعد گذشت چند ماه میبینم بعضی زخمها آروم آروم التیام پیدا میکنن ولی یادگاری شون میمونه. یکی از چیزایی که بهم کمک کرد این بود که هر وقت احساس درماندگی میکردم، مینوشتمش. انگار با این کار بار سنگین رو از دوشم برمیداشتم. هنوز هم گاهی اون شک و تردیدها برمیگرده ولی سعی میکنم با صداقت با همسرمو در میون بذارم. نمیشه گفت همه چی مثل قبل شده ولی شاید این تجربه ما رو به آدم های بهتری تبدیل کرده.